اصولا زنها "خر" نمیشن "عاشق" میشن….
هر وقت درک و فهمت به جایی رسید که روی "احساس" زن ها اسم "خریت" نذاری ….
میتونی به خودت بگی "مرد"
وقتی خدا زن را می آفرید در روز ششم تا دیر وقت کار میکرد.
فرشته ای اومد و پرسید:چرا انقدر روی این یکی وقت میگذاری؟
خدا پاسخ داد:میدونی چه خصوصیاتی در نظر گرفتم تا درستش کنم؟
باید بیش از٢٠٠ قسمت قابل حرکت داشته باشه,
ازهمه جور غذا استفاده کنه
,وقتی بیمار میشه,خودش خودش رو معالجه کنه
,١٨ساعت در روز بتونه کار کنه هم زمان سه تا بچه رو در آغوش بگیره .
و با یه بوسه از زانوی زخمی تا قلب شکسته رو شفا بده!!!
خداوند گفت:چیزی نمونده موجودی که محبوب قلبم هست رو کامل کنم.
فرشته جلوتر اومد و زن رو لمس کرد:این که خیلی لطیفه!
بله لطیفه,ولی خیلی قوی درستش کردم نمیتونی تصور کنی چه چیزهایی رو میتونه تحمل کنه و بر چه مشکلاتی پیروز شه؟
فرشته گونه زن رو لمس کرد:خدا فکرکنم بار مسولیت زیادی بهش دادی! داره چکه میکنه؟
خدا گفت:این اشکه,اون با اشکهاش غمهاش,تردیدهاش,عشقش و تنهایی و رنج و غرورش رو بیان میکنه.
فرشته رو به خدا گفت:تو فکر تمام چیزهای خارق العاده رو برای ساختن "مادرها" کرده ای!!!
و خداوند گفت:"فقط یک چیزش خوب نیست,خودش فراموش میکنه که چقدر با ارزشه"
تنفس شروع زندگیست
عشق قسمتی از زندگیست
اما دوست خوب قلب زندگیست . . .
اگه شاه بشی وزیرتم
کبیر بشی صغیرتم
پلیس بشی اسیرتم
دکتر بشی مریضتم
غنی بشی فقیرتم
هیچی نباشی بازم رفیقتم !
دوست عجب امنیت خوبی ست …
میتوانی با او خودِ خودت باشی …
میتوانی دردهایت را …
هرچندناچیز …
هرچند گران …
بی خجالت با او در میان بگذاری …!
از حماقت هایت بگویی …
دوست انتخاب آزاد توست،اختیار توست …!
نامش را در شناسنامه ات نمی نویسند …!
نامت را در شناسنامه اش نمی نویسند …!
دوست عرف نیست …
عادت نیست …
معذوریت نیست …
دوست از هر نسبتی مبراست …!
دوست سایبان دلچسبی ست ،
تا خستگی ات را با او به فراموشی بسپاری …!
به سلامتی دوستهای خوب من . . .
دوستیـــ هایـــ ما نافرجامـــ استـــــ...
دوستیـــ هایــ ما پر خاطرهاند...
دوستیــ هایــ ما عاشقانه هستند...
دوستیــ هایـــ ما ...
به امید روز هایــ خوشتون زندمــــ....
مثــ ـل دوستــــ ـ جـــووونـــ ـایــِــ ـ منــــــ ـ
مَن هَمینَم
نَه چشمآטּ آبــﮯ دارَم
نه کفشهآﮮ پآشنِه بُلنَد
هَمیشِه کَتآنـﮯ مـﮯ پوشَم
روی چَمَن هآ غَلت میزَنَم
عِشوه ریختَن رآ خوب یادَم نَداده اَند
وَقتـﮯ اَز کِنارَم رَد میشوﮮ
بوﮮ اُدکُلنَم مَستت نمیکُند
نگرآטּ پآک شدטּ رُژ لَب و ریملَم نیستَم
لآک نآخن هآیم اَز هزآر مترﮮ داد نمیزَند
گآهـﮯ اَز فَرط غُصّه بلنَد دآد میزَنم
خدآیَم رآ بآ تَمآم دُنیآ عَوض نمیکُنم
وبَعضـﮯ آدم هآﮮ اَطرافَم رآ هَم بآ تَمآم دُنیآ عَوض نمیکُنم
شَبهآ پآیه پَرسه زَدن دَر خیآبآטּ و مهمآنـﮯ نیستَم
بَلد نیستَم تآ صُبح پآﮮ گوشـﮯ پِچ پِچ کُنم
وَ بگویَم دوستَت دآرَم وقتـﮯ حتـﮯ
به تِعدآد حروف دوستَت دآرَم هَم ، دوستَت ندآرَم
وَلـﮯ اَگر بگویَم دوستَت دآرَم ،
دوست دآشتَنم حَد ومَرزﮮ ندآرَد
مَن خآلِصآنه هَمینَم!!